با نام خداوند عالی اعلی
عارفانه هایی از حاج اسماعیل دولابی
دزدی به مزرعهای رفت و جوالی را همراه خود برد.
اوّل مقداری کدو حلوایی و هندوانه و خربزه در جوال ریخت، بعد مقداری سیب و سیب زمینی و بادمجان و خیار، و روی آن مقداری سبزیهای مختلف مثل تره و ریحان، درِ جوال را بست و آمادهی فرار شد.
ناگهان صاحب مزرعه با نوکرهایش رسیدند.
نوکرها دزد را گرفتند و به درختی بستند و از ارباب پرسیدند با او چه کنیم.
ارباب دستور داد هر چه داخل جوال است، یکی یکی بیرون بیاورند و به سر دزد بزنند.
و نوکرها مشغول شدند و سبزیهای لطیف را که روی جوال بود یکی یکی برداشتند و به سر دزد میزدند، ولی دزد گریه میکرد و میگفت:
اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً :
خدایا آخر و عاقبت کارهای ما را ختم به خیر کن
چون میدانست آخر کار چیزهایی مثل کدوحلوایی و هندوانه و خربزه را که اوّل در جوال ریخته، بر سرش خواهند زد.
در آخرت هم همان چیزهایی را باید متحمّل شویم که در دنیا در جوالمان ریختهایم. البته دوست اهل بیت علیهمالسّلام ته جوالش سوراخ است و عملی را، چه صالح و چه ناصالح، ذخیره نمیکند.همانطور که امیرالمؤمنین علیهالسّلام بر کفن سلمان با انگشت نوشتند:
«وَفَدْتُ عَلَی الْکَریمِ بِغَیْرِ زادٍ مِنَ الْحَسَناتِ وَ الْقَلْبِ السَّلیمِ»
(بدون زاد و توشهای از کارهای خوب و قلب سلیم بر خدای کریم وارد شدم.)