رسمـ نرگسانه

خدایا پناه می‌برم به تو از شر قلمی که خباثت‌های نفسم را پشت واژه‌ها پنهان می‌کند . . .

رسمـ نرگسانه

خدایا پناه می‌برم به تو از شر قلمی که خباثت‌های نفسم را پشت واژه‌ها پنهان می‌کند . . .

مشخصات بلاگ
رسمـ نرگسانه

❤....❤....❤.....❤.....❤.....❤
..................................✿❤
...............................✿❤
............................✿❤
........................✿❤
.....................✿❤
..................✿❤
...............✿❤
.............✿❤
...........✿❤
..........✿❤
...........✿❤

سلام خوش اومدید ...

سجاده های سلوک (جلد 1) گفتار 1-(1)

شنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۶، ۰۵:۱۸ ب.ظ

با نام خداوند عالی اعلی

گفتار اول -(1)

)بررسی معناشناختی مناجات و جایگاه آن در آموزه‌های دینی(


مفهوم مناجات و پاره‌ای از مصادیق آن در قرآن

کلمه مناجات و نجوا که هم‌خانواده هستند، در لغت عرب به معنای درگوشی سخن گفتن و راز گفتن و سخن گفتن خصوصی با دیگری می‌باشند. برخی برآنند که نجوای در کلام به این حاصل می‌شود که جمعی یا دو نفر در خلوت با یکدیگر سخن گویند، خواه سرّی سخن گویند و خواه آشکارا. پس سرّی و درگوشی سخن گفتن در معنای مناجات نهفته نیست و مناجات سخنی است که دور از اغیار باشد.(1) با این لحاظ مناجات با آهسته سخن گفتن بیشتر تناسب دارد تا با بلند سخن گفتن و آواز برآوردن. بر این اساس خواندن مناجاتی که از اهل‌بیت(علیهم السلام) وارد شده و یا اشعاری که برخی در نجوای خویش با خدا سروده‌اند، نجوا و مناجات نیست بلکه خواندن مناجات است. چه اینکه در دعا کردن، انسان به‌قصد انشا چیزی را می‌خواند و از خدا درخواست می‌کند و خواندن دعاهایی که از سوی اهل‌بیت(علیهم السلام) وارد شده، دعای خود انسان به‌حساب نمی‌آید، چون انسان به هنگام خواندن آنها قصد انشا ندارد و به قصد حکایت جملاتی را بیان می‌کند و در این ‌صورت انسان دعا نمی‌کند، بلکه به خواندن دعا می‌پردازد و گاهی شخصی که آن دعاها را می‌خواند توجهی به معانی‌شان ندارد.

به‌ هرحال، مناجات به معنای رازگفتن و خصوصی سخن گفتن است و گاهی مناجات بین دو انسان صورت می‌پذیرد و گاهی بین انسان و خدا و گاهی بین خدا و انسان. از شمار قسم اول و مصادیق نکوهیده آن، در برخی از آیات قرآن از نجوا و سخنان درگوشی منافقان و کسانی که ایمان به خدا نداشتند و با هدف توطئه و دسیسه، علیه مؤمنین خصوصی و درگوشی با یکدیگر صحبت می‌کردند و باعث حزن، اندوه و نگرانی مؤمنان می‌شدند نکوهش شده است و خداوند خطاب به مؤمنان می‌فرماید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَیْتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَتِ الرَّسُولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ؛(2) ؛

»ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چون با یکدیگر راز گویید رازی مگویید که در آن گناه و ستم و نافرمانی پیامبر باشد و با یکدیگر به نیکوکاری و پرهیزکاری راز گویید و از خدایی که به‌سوی او برانگیخته می‌شوید پروا کنید«.


بر اساس آیه شریفه، سخنان خصوصی و درگوشی در حضور دیگران در صورتی رواست که دارای مصلحت و به جهت انجام کار خیری باشد و موجب حزن، اندوه و نگرانی دیگران نگردد و الاّ درگوشی سخن گفتن، خودبه‌خود، خلاف ادب و نارواست و باید از آن پرهیز شود.


در آیه دیگر و در ارتباط با کسانی که با هدف کسب موقعیت و برای اینکه در نزد دیگران عزیز و موجه جلوه کنند، مکرر نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) می‌آمدند و به‌صورت خصوصی با آن حضرت سخن می‌گفتند و رنجش و مزاحمت برای آن حضرت فراهم می‌آوردند، خداوند می‌فرماید:

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا نَاجَیْتُمُ الرَّسُولَ فَقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکمْ صَدَقَه ذَلِک خَیْرٌ لَّکمْ وَأَطْهَرُ فَإِن لَّمْ تَجِدُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِیمٌ؛(3) ؛

»ای کسانی که ایمان آورده‌اید، چون با پیامبر راز (سخن محرمانه) گویید، پیش از راز گفتن خود صدقه‌ای بدهید. این برای شما بهتر و پاک‌تر است. پس اگر [صدقه‌ای] نیافتید، همانا خدا آمرزگار و مهربان است [می‌توانید بی‌صدقه راز گویید«[.


قبل از نزول آیه فوق، ثروتمندان و توانگران مدینه پیوسته نزد رسول خدا(صلى الله علیه وآله) می‌آمدند و با آن حضرت گفت‌وگو می‌کردند و این ‌را برای خود مایه فخر و مباهات می‌دانستند و می‌خواستند در برابر فقرا خود را از نزدیکان و خصّیصین رسول خدا وانمود کنند، اما پس از آنکه آیه نازل شد و دستور داده شد که برای رازگویی با آن حضرت صدقه بدهند و فقرا و تهیدستان از صدقه دادن معاف شدند، از بیم هزینه کردن، به‌جز علی(علیه السلام) کس دیگری حاضر به رازگویی با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نشد و آن حضرت دیناری را به ده درهم فروخت و در طی ده روز هر بار که می‌خواست با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خصوصی سخن گوید یک درهم صدقه می‌داد.(4)


در نهایت وقتی مسلمانان از بیم صدقه دادن از گفت‌وگوی با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) خودداری کردند، خداوند حکم صدقه را نسخ کرد و در آیه بعد فرمود:

أَأَشْفَقْتُمْ أَن تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیْ نَجْوَاکمْ صَدَقَاتٍ فَإِذْ لَمْ تَفْعَلُوا وَتَابَ اللَّهُ عَلَیْکمْ فَأَقِیمُوا الصَّلَاه وَآتُوا الزَّکاه وَأَطِیعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَاللَّهُ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛(5) ؛

»آیا ترسیدید که پیش از رازگفتن خود صدقه‌ها بدهید؟ پس چون نکردید [و از دل و دستتان برنیامد که صدقه بدهید] و خدا هم [به بخشایش خویش] بر شما بازگشت [این حکم را برداشت]. پس نماز را برپا دارید و زکات بدهید و خدا و پیامبر او را فرمان برید، و خدا به آنچه می‌کنید آگاه است«.


ادامه دارد ...



.1سیدعلی‌اکبر قرشی، قاموس قرآن، ج7، ص27.

.2مجادله (58)، 9.

.3همان، 12.

.4 حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج7، ص299.

.5مجادله (58)، 14.

منبع الکترونیکی

 

  • گل نرگس