بنام خدا
زخم صفین پس از سالیان دراز
«محیی الدین اربلی »گفت:
روزی درخدمت پدرم بودم دیدم مردی نزد اونشسته وچرت میزند درآن حال امامه از سرش افتاد وجای زخم بزرگی درسرش نمایان شدپدرم پرسید این زخم چه بوده؛ گفت: این زخم رادرجنگ صفین برداشتم.
به اوگفتند: توکجا و جنگ صفین کجا ؟!!
گفت:
وقتی به مصر سفرمی کردم، مردی از اهل غزّه با من همراه گردید در بین راه در باره
جنگ صفین به گفتگو پرداختیم؛
همسفرمن گفت: اگر من درجنگ صفین بودم شمشیرم را از خون علی و یارانش سیراب می کردم ...
من
هم گفتم: اگر من نیز در جنگ صفین بودم شمشیر خود را از خون معاویه و پیروان او
سیراب می کردم؛
اینک من وتو از یاران علی (علیه السلام) و معاویه ملعون هستیم بیا با هم جنگ کنیم ..
با هم در افتادیم و زد و خورد مفصلی نمودیم ..