دختــرِ دهاتــــے!
دختــرِ دهاتــــے!
پــــدرم گفته بود: بعد از مـن، تو نگهــــبان بـــاغ ها هستی
باید این سیب ها به او برسند، منتظر باش و خوب دقّت کن!
گفته بودند تو نمی آیی، شک نکردم! خودت قضـــاوت کن
حقّ من را که سال ها اینجـــا، منتظر بوده ام رعــایت کن
گفته بودند بین یــارانت، جــــای یک دختر دهـــاتی نیست
باشد آقــا فقــط همین یک بار، چند لحظه قبول زحمت کن
دل من شـــور می زند گاهی، که مبادا دل شما تنگ ست
درد دل هم نمی کنی با مـــن، لطف کن لااقل نصیحت کن
من همیشه به یادتان هستم، پای شـــالی، کنار گندم زار
اگر از این طرف گــــذر کردی. با درخــــتان بـــاغ صحبت کن
پــــدرم گفته بود: بعد از مـــن، تو نگهبان بـــاغ هـا هستی
باید این سیب ها به او برسند،منتظر باش و خوب دقّت کن
در بهاری که می رســــد از راه، آخرین مرد میرســد ناگاه
دخترم منتظر بمـــان اینجــــا، جـــای من با امـام بیعت کن
نغمـه مستشار نظامی
- ۹۳/۰۹/۱۹