رسمـ نرگسانه

خدایا پناه می‌برم به تو از شر قلمی که خباثت‌های نفسم را پشت واژه‌ها پنهان می‌کند . . .

رسمـ نرگسانه

خدایا پناه می‌برم به تو از شر قلمی که خباثت‌های نفسم را پشت واژه‌ها پنهان می‌کند . . .

مشخصات بلاگ
رسمـ نرگسانه

❤....❤....❤.....❤.....❤.....❤
..................................✿❤
...............................✿❤
............................✿❤
........................✿❤
.....................✿❤
..................✿❤
...............✿❤
.............✿❤
...........✿❤
..........✿❤
...........✿❤

سلام خوش اومدید ...

رجعت حضرت زهرا سلام الله علیها ...

دوشنبه, ۱۰ آذر ۱۳۹۳، ۱۲:۴۸ ب.ظ

با نام خداوند عالی اعلی

آیا فاطمه ی زهرا ( سلام الله علیها )

 بعد از ظهور امام زمان ( عجل الله تعالی فرجه الشریف) رجعت می کند؟

حدیثی در منابع روایی وجود دارد که حکایت از رجعت حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) دارد.

داستان رجعت آن حضرت در ضمن روایتی طولانی که در پرسش مفضل از امام صادق (علیه السلام) مطرح شده، آمده است:

مفضل می گوید از امام صادق (علیه السلام) پرسیدم:  آقا، آیا پیامبر (صلی الله علیه وآله) و امام على (علیه السلام) با قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) خواهند بود؟

فرمود:

آرى، و الله پیامبر (صلی الله علیه وآله) و على (علیه السلام) ناگزیر می باید قدم روى زمین بگذارند....

اى مفضل! گویا مى ‏بینم که ما ائمه آن موقع جلوی پیامبر جمع شده و به آن حضرت شکایت مى ‏کنیم که امت بعد از وى چه به روز ما آوردند، و مى ‏گوییم امت، ما را تکذیب کردند؛

بى ‏اعتنایى، نفرین، لعنت و تهدید به قتل نمودند، حاکمان ستمگر آنها ما را از وطن بیرون آورده به پایتخت خود بردند و جمعى از ما را با سم و حبس کشتند. در این وقت پیغمبر سخت گریه می کند و می فرماید اى فرزندان من! هر چه به شما رسید بیشتر به جد شما رسید.

آن گاه فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) مى ‏آید و از ظلم هایی که در حق او همسرش شده و غصب فدک‏، ملک خود توسط آنها، و رفتن به میان مهاجران و انصار و ایراد خطبه ‏اش درخصوص غصب فدک، شکایت می کند. سپس نقل می کند که چگونه جمعى امیرالمؤمنین (علیه السلام) را از خانه خود براى بیعت گرفتن در سقیفه بنى ساعده بردند،... 1


بنابراین، طبق این روایت که مفضل از امام صادق (علیه السلام) نقل می کند، حضرت فاطمه (سلام الله علیها) نیز از رجعت کنندگان خواهند بود.

«قَالَ الْمُفَضَّلُ یَا سَیِّدِی‏...ثُمَّ تَبْتَدِئُ فَاطِمَة (سلام الله علیها) وَ تَشْکُو مَا نَالَهَا مِنْ أَبِی بَکْرٍ وَ عُمَرَ وَ أَخْذِ فَدَکَ مِنْهَا وَ مَشْیِهَا إِلَیْهِ فِی مَجْمَعٍ مِنَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ خِطَابِهَا لَهُ فِی أَمْرِ فَدَکَ وَ مَا رَدَّ عَلَیْهَا مِنْ قَوْلِهِ إِنَّ الْأَنْبِیَاءَ لَا تُورَثُ وَ احْتِجَاجِهَا بِقَوْلِ زَکَرِیَّا وَ یَحْیَى ع وَ قِصَّةِ دَاوُدَ وَ سُلَیْمَانَ ع وَ قَوْلِ عُمَرَ هَاتِی صَحِیفَتَکِ الَّتِی ذَکَرْتِ أَنَّ أَبَاکِ کَتَبَهَا لَکِ وَ إِخْرَاجِهَا الصَّحِیفَةَ وَ أَخْذِهِ إِیَّاهَا مِنْهَا وَ نَشْرِهِ لَهَا عَلَى رُءُوسِ الْأَشْهَادِ مِنْ قُرَیْشٍ وَ الْمُهَاجِرِینَ وَ الْأَنْصَارِ وَ سَائِرِ الْعَرَبِ وَ تَفْلِهِ فِیهَا وَ تَمْزِیقِهِ إِیَّاهَا وَ بُکَائِهَا وَ رُجُوعِهَا إِلَى قَبْرِ أَبِیهَا رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وسلم بَاکِیَةً حَزِینَةً تَمْشِی عَلَى الرَّمْضَاءِ قَدْ أَقْلَقَتْهَا وَ اسْتِغَاثَتِهَا بِاللَّهِ وَ بِأَبِیهَا رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله وسلم) وَ تَمَثُّلِهَا بِقَوْلِ رُقَیْقَةَ بِنْتِ صَیْفِی‏ .... » .

____________________________

1-مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 53 ، ص 17، مؤسسة الوفاء، بیروت، 1409 ق؛ دوانى، على، مهدى موعود، (ترجمه ج 51، بحار الأنوار)، ص 1166- 1167 ، اسلامیه، تهران، چاپ بیست و هشتم، 1378 ش،

  • گل نرگس

نظرات  (۱)

- ناکامترین و متشنبج ترین زناشوئی از آن کسانی است که ھمسر خود را فقط وسیله خوشبختی خود

تلقّی کرده اند . یعنی ازدواج کرده اند تا خوشبخت شوند . این احمقانه ترین نگاه به ازدواج است .

 

 – بر حق ترین نگاه و نیّت به ازدواج و زناشوئی اینست که ھر یک از طرفین این رابطه را آئینۀ

خودشناسی خود بداند و این واقعه را سرآغاز راھی برای رسیدن به خویشتن خویش قرار دارد و آن

 

رسیدن به حقّ تنھائی و ھویّت ذاتی است . وتنھا ابزار چنین رابطه دوستانه ای ھمان صدق و صمیمیّت

است که جز بر ایمان و معرفت و وظیفه شناسی و مسئولیّت پذیری ممکن نمی شود .

 

 – ھیچکس به خودی خود و به تنھائی قادر به طی طریق به ھیچ سوئی نیست . انسان ذاتاً موجودی

دوقولو است و به همراه ھم جنس خویش است که سالک راه زندگی می شود که به بھشت و یا دوزخ

 

می رسد که دو نوع تکامل است . آنانکه ازدواج نمی کند و از آن می گریزد از زندگی می گریزد و

نمی خواھد به ھیچ راھی برود و جز بازی با پوستۀ میرای دنیا ھیچ کار دیگری نمی کند .

 

 – زندگی زناشوئی سر آغاز سیر و سلوک باطنی انسان است و ھر کسی به ناگاه با خودش روبرو

می شود . واینست که آنھائی که به قصد فرار از تنھائی و رویاروئی با خود ازدواج می کنند به ناگاه

 

 احساس می کنند که درست از ھمان چیزی که می ھراسیده اند دچارش شده اند و لذا احساس فریب

می کنند و از ھمان آغاز راه گریز را می جویند . واین بزرگترین سوء تفاھمی است که آدمھا در ازدواج

 

خود با آن روبرویند و ھرگز آن را در نمی یابند و لذا ازدواج را بدبختی می پندارند.

 

از کتاب " ازدواج " استاد علی اکبر خانجانی