رسمــ نرگسانه . .
دوشنبه, ۱۲ اسفند ۱۳۹۲، ۱۲:۰۰ ب.ظ
رسم نرگسانه
اتاق بـسـته و دری که تکـیه گاه می شـود
زپشت پـرده کوچه ای که راه راه می شود
کدام راه،راه تو به سمت خانه ی من است؟
به هر کــدام می روم که اشتباه می شود
تکـان خــودنـویــس مـن در آفــتاب اسـم تو
به روی سقف خانه ام شبیه ماه می شود
و این شـروع بـازی دوبـاره دل گرفتن است
ظهور کن سـپید من، دلـم سـیاه می شود
زخوشه های گندمی که روی پرده می تپد
دوبــاره ذهــن بــادهـا پـر از گناه می شـود
بیا که بی تو روزها چو رشته های موی من
یکی سپید می شود، یکی سیاه می شود
چه رسم نرگسانه ای به نقطه ای رسیده ام
که دل به جـــای گفتگو فقط نگــاه می شود
تمــام دلخــوشی من به چهره هـای عابران
که فکر می کنم تویی که اشـتباه می شود
رزیتا نعمتی
- ۹۲/۱۲/۱۲