با نام خداوند عالی اعلی
معاد ، بازگشت به جدی ترین زندگی
نویسنده: اصغر طاهرزاده
با نام خداوند عالی اعلی
معاد ، بازگشت به جدی ترین زندگی
نویسنده: اصغر طاهرزاده
متن روایت عنوان بصری به همراه ترجمه
این روایت از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام منقول است، و مجلسی در کتاب «بحار الانوار» ذکر نموده است؛ و چون دستورالعمل جامعی است که از ناحیة آن إمام هُمام نقل شده است، ما در اینجا عین الفاظ و عبارات روایت و به دنبال آن ترجمهاش را بدون اندک تصرّف ذکر مینمائیم تا محبّین و عاشقین سلوک إلی الله از آن متمتّع گردند:
فَقَالَ لِی یَوْمًا: إنِّی رَجُلٌ مَطْلُوبٌ وَ مَعَ ذَلِکَ لِی أَوْرَادٌ فِی کُلِّ سَاعَةٍ مِنْ ءَانَآءِ اللَیْلِ وَ النَّهَارِ، فَلاَ تَشْغَلْنِی عَنْ وِرْدِی! وَ خُذْ عَنْ مَالِکٍ وَ اخْتَلِفْ إلَیْهِ کَمَا کُنْتَ تَخْتَلِفُ إلَیْهِ.
پس شهریار ما کجاست؟
«یک داستان واقعى در باره خالق "على اى هماى رحمت»
ح. عمرانی
از دالانى نیمه تاریک گذشت. از مقابل نسیمى خنک به صورتش
مى خورد. صداى قدم هاى نامنظم خادم مسجد در گوشش بود. کمى مانده به حوض تعلل کرد.
نفس عمیقى کشید. نمى دانست چرا او را احضار کرده اند و از او چه مى خواهند. سوالات
زیادى داشت که جوابش را به زودى به دست مى آورد. اما
طاقت اش تمام شده بود. کمى هم مى ترسید. مگر خطایى کرده بود که آیت الله العظمى
مرعشى نجفى او را فراخوانده بود؟ مگر ایشان او را مى شناخت؟ چه اتفاقى رخ داده
است؟...
بر سرعتش افزود. خادم مقابل در اتاقى ایستاد و آرام بر در
کوفت. از اتاقى صدا آنها را به داخل شدن دعوت کرد. خادم در را گشود و کنار رفت.
شهریار نگاهى به خادم کرد. کفش هایش را درآورد و وارد اتاق شد. آیت الله العظمى
مرعشى نجفى کتابى که روى پا داشت را بست. خواست بلند شود، شهریار شتابان به سوى
ایشان دوید. دستان گرم و سفید آیت الله را گرفت. سلام کرد. خواست بر دستان او بوسه
زند نگذاشت. لبخند دلنشینى بر لبان آیت الله مرعشى نجفى بود. مهربانى در چهره اش
نمایان بود. شهریار کاملا منقلب شده بود. آیت الله از خادم که بیرون اتاق ایستاده
بود و آنها را نگاه مى کرد خواست تا از میهمانش پذیرایى کند.
شهریار مودب کنار آیت الله نشسته بود و سر پایین انداخته
بود. همچون یک شاگرد خطاکار. هیچ نمى گفت. احساس مى کرد نفس در سینه اش حبس مانده
و راه به جایى نمى برد.
آیت الله مرعشى نجفى آرام دست بر دست شهریار گذاشت و گفت:
«آقاى شهریار... گویا این اسم تخلص شما باشد. آقاى شهریار آیا شما به تازگى ها
غزلى سروده اید که مطلع آن این است:
«على اى هماى رحمت تو چه آیتى خدا را ...»
شهریار با شگفتى روى گرداند. آثار تعجب در چهره اش بود و
دهانش نیمه باز مانده. خواست چیزى بگوید
پشیمان شد. حرفش را عوض کرد.
با نام خداوند عالی اعلی
گفتار اول -(2) :
در عرف و ادبیات دینی ما، اغلب مناجات در مورد نجوا و
سخنان خصوصی انسان با خدا به کار میرود و شرایط روحی خاص و شرایط بیرونی ایجاب
میکنند که انسان آهسته با خداوند سخن گوید. مثلاً وقتی انسان میخواهد در پیشگاه خداوند
به گناهان خود اعتراف کند، چون مایل نیست دیگران از گناهان و عیوب او باخبر شوند،
آهسته در پیشگاه خداوند به گناهانش اعتراف میکند و بههیچوجه با دادوفریاد
گناهانش را برنمیشمارد تا دیگران از آنها مطلع گردند.
همچنین گفتوگوهای عاشقانه بین عاشق و معشوق بهصورت رمزی و خصوصی مطرح میشوند و هنگامی که بنده عاشق در برابر معشوق و معبود خود قرار گرفته، آهسته به نجوای با معشوق میپردازد و طبع این گفتوگوهای عاشقانه و محبتآمیز ایجاب نمیکند که بلند و بهگونهای ادا شوند که اغیار از آنها باخبر شوند.
در مقابل مناجات، «ندا» به صدایی گفته میشود که بلند و فریادگونه
است که انسان از راه دور کسی را صدا میزند و یا از راه نزدیک، ولی نه بهقصد
رساندن صدا به طرف مقابل، بلکه با انگیزهای دیگر، مانند آرام شدن و تخلیه روانی
صدای خود را بلند میکند.
بر این اساس، وقتی انسان خدا را ندا میدهد و با صدای بلند
و فریادگونه او را میخواند که گرفتاریها و سختیها او را در کمند خود گرفتهاند
و او برای رهایی از گرفتاریها و سختیها و با ناراحتی خداوند را به فریادرسی خود
فرامیخواند. در برابر این دو واژه، «دعا» دارای مفهوم عام و معنایی گسترده است و
به خواستن با هر زبانی و با هر کیفیتی، خواه از راه دور باشد یا نزدیک و خواه بلند
باشد و خواه آهسته، دعا اطلاق میگردد.
در آغاز مناجات شعبانیه هر سه واژه «دعا»، «ندا» و «مناجات» به کار رفته است و معصوم (علیه السلام) میفرماید:
وَاسْمَعْ دُعَائِی إِذَا دَعَوْتُک وَاسْمَعْ نِدَائِی إِذَا نَادَیْتُک وَأَقْبِلْ عَلَیَّ إِذَا نَاجَیْتُک؛(1)
»و بشنو دعایم را آنگاه که تو را میخوانم و بشنو ندایم را آنگاه که تو را ندا میکنم و رو به من آور آنگاه که با تو مناجات میکنم «.
با نام خداوند عالی اعلی
گفتار اول -(1)
)بررسی معناشناختی مناجات و جایگاه آن در آموزههای دینی(
مفهوم مناجات و پارهای از مصادیق آن در قرآن
کلمه مناجات و نجوا که همخانواده
هستند، در لغت عرب به معنای درگوشی سخن گفتن و راز گفتن و سخن گفتن خصوصی با دیگری
میباشند. برخی برآنند که نجوای در کلام به این حاصل میشود که جمعی یا دو نفر در
خلوت با یکدیگر سخن گویند، خواه سرّی سخن گویند و خواه آشکارا. پس سرّی و درگوشی
سخن گفتن در معنای مناجات نهفته نیست و مناجات سخنی است که دور از اغیار باشد.(1) با این لحاظ مناجات با آهسته سخن گفتن
بیشتر تناسب دارد تا با بلند سخن گفتن و آواز برآوردن. بر این اساس خواندن مناجاتی
که از اهلبیت(علیهم السلام) وارد شده و یا اشعاری که برخی در نجوای خویش با خدا سرودهاند،
نجوا و مناجات نیست بلکه خواندن مناجات است. چه اینکه در دعا کردن، انسان بهقصد انشا
چیزی را میخواند و از خدا درخواست میکند و خواندن دعاهایی که از سوی اهلبیت(علیهم السلام) وارد شده، دعای خود انسان بهحساب نمیآید، چون انسان به هنگام
خواندن آنها قصد انشا ندارد و به قصد حکایت جملاتی را بیان میکند و در این صورت
انسان دعا نمیکند، بلکه به خواندن دعا میپردازد و گاهی شخصی که آن دعاها را میخواند
توجهی به معانیشان ندارد.
به هرحال، مناجات به معنای رازگفتن و خصوصی سخن گفتن است و گاهی مناجات بین دو انسان صورت میپذیرد و گاهی بین انسان و خدا و گاهی بین خدا و انسان. از شمار قسم اول و مصادیق نکوهیده آن، در برخی از آیات قرآن از نجوا و سخنان درگوشی منافقان و کسانی که ایمان به خدا نداشتند و با هدف توطئه و دسیسه، علیه مؤمنین خصوصی و درگوشی با یکدیگر صحبت میکردند و باعث حزن، اندوه و نگرانی مؤمنان میشدند نکوهش شده است و خداوند خطاب به مؤمنان میفرماید:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا تَنَاجَیْتُمْ فَلَا تَتَنَاجَوْا بِالْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ وَمَعْصِیَتِ الرَّسُولِ وَتَنَاجَوْا بِالْبِرِّ وَالتَّقْوَى وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ؛(2) ؛
»ای کسانی که ایمان آوردهاید، چون با یکدیگر راز گویید رازی مگویید که در آن گناه و ستم و نافرمانی پیامبر باشد و با یکدیگر به نیکوکاری و پرهیزکاری راز گویید و از خدایی که بهسوی او برانگیخته میشوید پروا کنید«.
مناجات خمس عشر
فرازی از مناجات الراغبین امام سجاد (علیه السلام):
اِلهى اِسْتَشْفَعْتُ بِکَ اِلَیْکَ،
وَاسْتَجَرْتُ بِکَ مِنْکَ،
اَتَیْتُکَ طامِعاً فى اِحْسانِکَ،
راغِباً فِى
امْتِنانِکَ، مُسْتَسْقِیاً وابِلَ طَوْلِکَ، مُسْتَمْطِراً غَمامَ فَضْلِکَ،
طالِباً مَرْضاتَکَ، قاصِداً جَنابَکَ، وارِداً شَریعَهَ رِفْدِکَ،
مُلْتَمِساً
سَنِىَّ الْخَیْراتِ مِنْ عِنْدِکَ، وافِداً اِلى حَضْرَهِ جَمالِکَ،
مُریداً وَجْهَکَ،طارِقاً بابَکَ، مُسْتَکیناً لِعَظَمَتِکَ..
خدایا ؛
خودت را به درگاهت شفیع آورم ...
و از تو به خودت پناه برم ....
به درگاهت آمدهام در حالىکه آزمندم...
به احسانت مشتاقم ،
به دریافت بخششت تشنهام ...
به باران رحمتت باران جویم ....
از ابر فضل و احسانت جویاى اسباب خشنودیت هستم ...
و عازم تشرف به آستانت گشتهام....
در جویبار عطایت وارد گشته ...
و خواهشمند بهترین نیکیهاى تو هستم ....
بار نیاز به درگاه حضرت تو فرود آورده...
و ذات تو را خواهانم ،
کوبنده ام در رحمتت را ...
و خوارم در برابر عظمت...
1396/04/04
غم مخور، ایام هجـــران رو به پایان میرود
این خــــــماری از سر ـما میگساران میرود
پــرده را از روی مــــاه خـویش بالا مــــیزند
غمزه را سر میدهد، غم از دل و جان میرود
بلبل انـــدر شــــاخـســــار گل هـویدا میشود
زاغ با صد شـــرمـســـاری از گلسـتان میرود
محفــــل از نور رخ او، نـورافــشـــان میشود
هـرچه غـــیر از ذکر یار، از یاد رندان میرود
ابرها، از نور خـــورشید رخـــش پنهان شوند
پرده از رخـســــار آن ســـرو خــرامان میرود
وعده ی دیدار نزدیک است یاران مژده باد
روز وصلـــش میرسد، ایام هجـــــران میرود
امام خمینی (ره)
شیعیان ما به اندازه آب خوردنی ما را نمی خواهند!
مرحوم حاج محمد علی فشندی تهرانی (ره):
در مسجد جمکران قم اعمال را بجا آورده و با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند طرف مسجد بروند.گفتم:
این سید در این هوای گرم تابستان از راه رسیده تشنه است . . . ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد؛ پس از آنکه ظرف آب را پس داد گفتم:
« آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک گردد».
فرمود:« شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند، اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد ».
این را فرمود و تا نگاه کردم آقا را ندیدم.
فهمیدم وجود اقدس امام زمان علیه السلام را زیارت کردم و حضرتش امر به دعا نموده است »
.
.
وقتی این مطلب رو خوندم ،
یاد روایتی سوزناک از حضرت امیر (علیه السلام) افتادم که فرمودند :
«صَاحِبُ هَذَا الْأَمْرِ الشَّرِیدُ الطَّرِیدُ الْفَرِیدُ الْوَحِیدُ؛
صاحب این امر، آواره،رانده ،تک و تنهاست . . .
دردهایم غــــالبا پیش تـو درمـــان می شود
باکریمان کارهــــای سخت آســــان می شود
پلک بـــرهم می زنــــی روز را شب میکنی
چشـــم اگر بـــرداری از دریا بیابان می شود
خوب میدانم جهـــان وابسته الطاف توست
در حقیقت ابر با اذن تـــو بـــاران می شود
بی گمــــان وقتی بیــــایی از ســر شرمندگی
پیش مـــاه روی تو خورشــید پنهان می شود
از حــــرم تا جمـــکرانت بــال در می آورم
آســـمان زیـــر قـــدمهایم خـــیابان می شود
دست پر برگشــته هرکس دست خالی آمده
هر چــه کم آورده ام اینجا فــراوان می شود
هـر کســــی آمد به قـــم اما نیامـــد جمکران
وقت برگشتن به شهر خود پشیمان می شود
خـــوش به حال روزه داری که بـه امید کَرم
در کنار ســـفره ات افـــطار مهمان می شود
روز محشـــر نامه ی اعــــمال ما را وا مکن
حتــــم دارم واکنی حــالت پریشان می شود
در قیامت دل خــــوشم اما به لطف جـد تو
ضــامن من نیز آقـــای خــراسان می شود
امام حسن مجتبى (علیه السلام) می فرماید:
کشف الغمه ج 3 ص 312 بحارالانوار ج 52، ص 279 ، الزام الناصب ص 66.
در سوگــ سپیده
نخستین ستاره ای بودی که در عرش به خورشید نبوت رسیدی؛
ستاره ای نیلی به رنگ جراحت آسمان و زخم زمان.
ای ام ابیها!
ای مهربان ترین مادر، حبیبه ی حق و شفیعه ی حشر! پدر و مادرم فدای پینه ی دست هایت باد.
تو محور آسیای ایثاری و اولین علت خلقت.
اشهد انَّ امیر المؤمنین علیاً ولی الله
گواهی میدهم ..
گواهی از روی اخلاص و یقین ..
که علی ...
ولی خداست .......
برای این روزهایم که در هر نماز میخوانمت
به یاد می آورم عهدی که خداوند در روز غدیر از بندگانش گرفت
عهدی که به آن خدا امر فرمود و رسول خدا (ص) دست علی (ع) را بالا برد و فرمود:
هر کس من مولای اویم... اینک علی مولای اوست
با هر اذان که دعوت خداست برای قرار با بندگانش
این عهد یادآورمان میشود
عهدی که شاهدش خدا و رسول خداست
تا در هر وعده دیدار با حق یادمان باشد
حق با علی است و علی با حق است
حقی که خدا چون رازی آن را سینه به سینه
از اولین پیامبر تا آخرین پیام آورش
به ما رساند تا در غدیر این مسیر گشوده شود
و بندگانی که جوینده نور و حق هستند را
به خویش فرا خواند
از غدیر آغاز شده بود و از کربلا میگذشت
روزی که حسین (ع) با همه هستیاش از مکه به سوی قربانگاه پیش رفت ...
روزی که حج را نیمه گذاشت تا به ما بگوید
حقیقت بندگی نه این است که به گرد کعبه طواف کنیم
که باید به گرد حق باشیم که کعبه تنها نشانی است که ره گم نکنیم...
حسین کشتی نجاتی شد برای طوفان زدگانی که میرفت تا در ظلمت شب ره گم کنند
ظلمتی که چشم بر روی حقیقت بسته بودند و در تاریکی راه میپیمودند
که مبادا اینچنین باشیم که ره گم کردهایم...
ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب میداد. ممکن بود کسی بگوید وقتی میگوئیم « ثبت قلبی علی دینک»، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است. ایشان میفرمود در هر طبقهای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزل از آن طبقه، برگشت است.
«ثبت قلبی علی دینک» یعنی دین را در همان طبقهی عالی نگه دار و تثبیت کن. اگر این شد، آن وقت زندگی میشود شیرین، مرگ هم مرگ راحت . یکی از مشکلات اساسی ماها، مشکل مردن است.
امام سجاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرض میکند: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین».
خب، انسان در همه ی طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می کند که:
«امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»؛
معلوم میشود خطرناک است.
حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است کس ندانست که آخر به چه حـالت برود
هر چه کردم در را جدا کنم از مادر ، نتوانستم !!!
درد سـر ، بیـن گذر ، چـند نفر، یک مــادر...
شــده هر قــــافیه ام یک غـــزل درد آور
ای که از کوچـه ی شهر پــدرت می گـذری
امنیت نیست ، از این کوچه ســریع تـر بگذر
دیشب از داغ شــما فـــال گرفتــم ، آمـد :
دوش می آمــــد و رخسـاره ... نگویم بهتر !
من به هـر کوچه ی خـاکی که قـدم بگذارم ،
نـا خــود آگاه به یــاد تـو می افتم مــادر !
چه شده؟ قـافیه ها باز به جـــوش آمده اند :
دم در، فضه خبــــر، مـادر و در، محسن پـر!
سخت است آه خـــــانه نشـــینی نـــــــورها
شــــیطان به روی منبــــــر و دورش جسورها
بیست و سه سال طی شده امــــا نداشتند
چشــــمی بـــرای دیـــدن خورشــــید، کورها
این ادعای فضل و شـرافت چه مضحک است
از نـســـل بـی اصـــــــالت زنــــده به گورهــا
حــــــالا به پــــــای قتل سلیمان نشسته اند
در بـــــازی زمــــانه ی نـــــــــــامـــــرد مورها
حـــــــــالا که وقت، وقتِ دفاع از ولایت اسـت
خــــــــــالی شده ست معرکه ها از حضورها
دیگر اســــاس ظلــــم و تبــــــــاهی بنا شده
بر پــــــــــایه ی خـــــــــــیانت زرهــا و زورهــا
بســــــــتند دســـــــت مـــــرد خدا را حقیرها
یعنی شکسته قــــــــــامت صبر و غــــــرورها
با دست بســـــته در دل کوچه چه می کشید
بســـــتند روی فــــــــــاطمـــــه راه عـــــبورها
از بـــی کسی او در و دیـــــــــوار نـــــــاله کرد
انگار نیـــــــــــــزه رفتـــــــه به قلب صـــــبورها
در بین کوچـــــه هـای مــــــــدینه مگر چه شد
لطمه زنـان به چـــــــهره رســــیدند حــــــورها
سیلی به روی عصمت حق! نه دگر بس است
صــــــاحب عـــــزا نشسته! خــــــدای غیورها
بالای قــــــبر محسن شش مـــــاهه، مــادری
چـــــشم انتــــظار لحظه ی ســـــرخ ظهور، آه
یوسف رحیمی
امام هادی(علیه السلام) هنگام زیارت امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود:
الکافی ج4 ص569
مولای جوان بگو که پیری سخت است بر مردم بی وفا امـــــیری سخت است
خون شــــد جگر صـــــبر میان کوچه در اوج دلاوری اســــیری سخت است
(سید حمید رضا برقعی)
محمدبنواری (مهاجر)
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث بیستم
تقوا، ثمره ى پرداخت حقوق واجب مالى
أَنَّهُ مَنِ اتَّقى رَبَّهُ مِنْ إِخْوانِکَ فِی الدّینِ وَأَخْرَجَ مِمّا عَلَیْهِ إِلى مُسْتَحِقّیهِ، کانَ آمِناً مِنَ الْفِتْنَةِ الْمُبْطِلَةِ، وَمِحَنِهَا الْمُظْلِمَةِ الْمُظِلَّةِ وَمَنْ بَخِلَ مِنْهُمْ بِما أَعارَهُ اللّهُ مِنْ نِعْمَتِهِ عَلى مَنْ أَمَرَهُ بِصِلَتِهِ، فَإِنَّهُ یَکُونُ خاسِراً بِذلِکَ لاُِولاهُ وَآخِرَتِهِ . 1
همانا، کسىکه در حقوق برادران دینى تو، حریم الهى را نگه دارد و حقوق مالى اى را که بر گردن دارد، به مستحقش برساند، از فتنه اى که انسان را به راه باطل مى کشاند، و از محنت هاى تاریکى که سایه بر آن افکنده، ایمن خواهد بود، و کسى که بخل ورزد و از نعمت هایى که ایزد، به عاریت، در اختیار او گذاشته است، به مستحقش ندهد، در دنیا و آخرت زیانکار خواهد بود.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث نوزدهم
زکات، پاک کننده ى نفس
أمّا أَمْوالُکُمْ فَلا نَقْبَلُها إِلاّ لِتَطَهَّرُوا، فَمَنْ شاءَ فَلْیَصِلْ وَمَنْ شاءَ فَلْیَقْطَعْ، فَما آتانی اللّهُ خَیْرٌ مِمّا آتاکُمْ . 1
امّا اموال شما، پس آن ها را نمى پذیریم، مگر به خاطر این که پاک شوید. پس هر که مى خواهد، بپردازد، و هر که نمى خواهد، نپردازد. آن چه خدا به ما عطا کرده، از آن چه به شما عطا نموده بهتر است.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث هجدهم
رجوع به فقها در عصر غیبت
أَمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ فَارْجِعوُا فیها إِلى رُواةِ حَدیثِنا، فَإِنَّهُمْ حُجَّتی عَلَیْکُمْ وَأَنَا حُجَّةُ اللّهِ عَلَیْهِمْ . 1
امّا در رویدادهاى زمانه، به راویان حدیث ما رجوع کنید. آنان، حجت من بر شمایند و من، حجّت خدا بر آنانم.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث هفدهم
(غیبت از مقدرات الهى است)
أَقْدارُ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ لا تُغالَبُ وَإِرادَتُهُ لا تُرَدُّ وَتَوْفیقُهُ لا یُسْبَقُ . 1
تقدیرهاى خداوند عزّوجلّ مغلوب نمى شود، و اراده اش برگشت ندارد، و بر توفیق او هیچ چیز پیشى نمى گیرد.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث شانزدهم
علّت تأخیر در ظهور امام (علیه السلام )
وَلَوْ أَنَّ أشْیاعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّهُ
لِطاعَتِهِ ـ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ
عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنَ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ
السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَصِدْقِها مِنْهُمْ بِنا،
فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ إِلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ
مِنْهُمْ. 1
اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر دوش دارند، همدل مى شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مى گشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما; علّت مخفى شدن ما از آنان چیزى نیست جز آن چه از کردار آنان به ما مى رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث پانزدهم
بهره مندى انسان از امام غائب
أَمّا وَجْهُ الاِْنْتِفاعِ بی فی غَیْبَتی فَکَالاِْنْتِفاعِ بِالشَّمْسِ إِذا غَیَّبَتْها عَنِ الاَْبْصارِ السَّحابُ . 1
امّا چگونگى استفاده از من در غیبتم، همانند استفاده از خورشید است هنگامى که ابرها آن را از دیدگان پنهان نگاه دارد.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث دوازدهم
برآوردن حاجات مردم
مَنْ کانَ فی حاجَةِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ کانَ اللّهُ فی حاجَتِهِ . 1
هر کسى که به دنبال حاجت خداوند عزّوجلّ باشد، خداوند نیز دنبال کننده و برآورنده ى حاجت او خواهد بود.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث یازدهم
فضیلت تسبیح تربت سیدالشهداء (علیه السلام)
مِنْ فَضْلِه، أَنَّ الرَّجُلَ یَنْسى التَّسْبیحَ وَیُدیرُ السُّبْحَةَ فَیُکْتَبُ لَهُ التَّسْبیحُ . 1
از فضایل تربت حضرت سیّدالشهداء(علیه السلام)آن است که چنان چه تسبیح تربت حضرت در دست گرفته شود، ثواب تسبیح و ذکر را دارد، گر چه دعایى هم خوانده نشود.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث دهم
سجده ى شکر
سَجْدَةُ الشُّکْرِ مِنْ أَلْزَمِ السُّنَنِ وَأَوْجَبِها ... فَإِنَّ فَضْلَ الدُّعاءِ وَالتَّسْبیحِ بَعْدَ الْفَرائِضِ عَلَى الدُّعاءِ بِعَقیبِ النَّوافِلِ، کَفَضْلِ الْفَرائِضِ عَلَى النَّوافِلِ، وَالسَّجْدَةُ دُعاءٌ وَتَسْبیحٌ . 1
سجده ى شکر، از لازم ترین و واجب ترین مستحبات الهى است ... همانا، فضیلت دعا و تسبیح پس از واجبات بر دعاى بعد از نوافل، همانند فضیلت واجبات بر نوافل است. سجده، دعا و تسبیح است.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث هشتم
دورى از شیطان به وسیله ى نماز
ما أَرْغَمَ أَنْفَ الشَّیْطانِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلاةِ، فَصَلِّها وَأَرْغِمْ أَنْفَ الشَّیْطانِ . 1
هیچ چیز به مانند نماز، بینى شیطان را به خاک نمى ساید، پس نماز بگذار و بینى ابلیس را به خاک بمال.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث هفتم
مشیّت خداوند و خواست اهل بیت (علیهم السلام(
قُلُوبُنا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللّهِ، فَإِذا شاءَ شِئْنا، وَاللّهُ یَقُولُ: وَما تَشاؤُونَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ 1-2
دل هاى ما ظروفى براى خواست خداوند است. اگر خدا چیزى را اراده کند و بخواهد، ما نیز اراده کرده، خواهیم خواست. خداوند متعال مى فرماید: و شما نمى خواهید مگر این که خداوند بخواهد.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث پنجم
اقسام علم امام (علیه السلام)
عِلْمُنا عَلى ثَلاثَةِ أَوْجُه: ماض وَغابِر وَحادِث، أَمَّا الْماضی فَتَفْسیرٌ، وَأَمَّا الْغابِرُ فَمَوْقُوفٌ، وَأَمَّا الْحادِثُ فَقَذْفٌ فیِ الْقُلُوبِ، وَنَقْرٌ فی الاَْسْماعِ، وَهُوَ أَفْضَلُ عِلْمِنا، وَلا نَبیَّ بَعْدَ نَبِیِّن . 1
علم ما اهل بیت(علیهم السلام( بر سه نوع است: علم به گذشته و آینده و حادث. علم گذشته، تفسیر است; علم آینده، موقوف است و علم حادث، انداختن در قلوب، و زمزمه در گوش هاست. این بخش، بهترین علم ماست و بعد از پیامبر ما، رسول دیگرى نخواهد بود.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث چهارم
فلسفه ى امامت
أَوَ ما رَأَیْتُمْ کَیْفَ جَعَلَ اللّهُ لَکُمْ مَعاقِلَ تَأْوُونَ إِلَیْها، وَأَعْلاماً تَهْتَدُونَ بِها مِنْ لَدُنْ آدَمَ(علیه السلام . 1
آیا ندیدید که چگونه خداوند براى شما، ملجأهایى قرار داد که به آنان پناه برید، و عَلَم هایى قرار داد تا با آنان هدایت شوید، از زمان حضرت آدم (علیه السلام) تا کنون.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث سوم
فلسفه ى امامت و صفات امام
أَحْیى بِهِمْ دینَهُ، وَأَتَمَّ بِهِمْ نُورَهُ، وَجَعَلَ بَیْنَهُمْ وَبَیْنَ إِخْوانِهِمْ وَبَنی عَمِّهِمْ وَالاَْدْنَیْنَ فَالاَْدْنَیْنَ مِنْ ذَوی أَرْحامِهِمْ فُرْقاناً بَیِّناً یُعْرَفُ بِهِ الْحُجَّةُ مِنَ الْمَحْجُوجِ، وَالاِْمامُ مِنَ الْمَأْمُومِ، بِأَنْ عَصَمَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ، وَبَرَّأَهُمْ مِنَ الْعُیُوبِ، وَطَهَّرَهُمْ مِنَ الدَّنَسِ، وَنَزَّهَهُمْ مِنَ اللَّبْسِ، وَجَعَلَهُمْ خُزّانَ عِلْمِهِ، وَمُسْتَوْدَعَ حِکْمَتِهِ، وَمَوْضِعَ سِرِّهِ، وَأَیَّدَهُمْ بِالدَّلائِلِ، وَلَوْلا ذلِکَ لَکانَ النّاسُ عَلى سَواء، وَلاَِدَّعى أَمْرَ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ کُلُّ أَحَد، وَلَما عُرِفَ الْحَقُّ مِنَ الْباطِلِ، وَلا الْعالِمُ مِنَ الْجاهِلِ . 1
اوصیا کسانى هستند که خداوند متعال، دینش را با آنان زنده مى کند، و نورش را با آنان کاملاً مى گسترد و سیطره مى دهد.خداوند میان آنان و برادران و عموزادگان و دیگر خویشاوندانشان تفاوت آشکارى گذاشته است که به سبب آن، حجّت از غیر حجّت، و امام از مأموم، شناخته مى شود. آن تفاوت آشکار این است که آنان را از گناهان محفوظ و مصون داشته، از عیوب مبرّا کرده، از پلیدى پاک گردانیده، از اشتباه منزهشان داشته، آنان را خزانه داران علم و حکمت و پرده داران سرّ خود قرار داده و آنان را با دلیل ها تأیید کرده است. اگر این گونه نبود، همه ى مردم با هم یکسان بودند و هر کس مى توانست ادعاى امامت کند که در این حال، حقّ از باطل و عالم از جاهل، تشخیص داده نمى شد.
با نام خداوند عالی اعلی
شرح چهل حدیث از حضرت مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف)
تالیف : على اصغر رضوانى
حدیث دوم
امام (علیه السلام)، امان اهل زمین
إِنّی لاَمانٌ لِاَهْلِ الاْرْضِ کَما أَنَّ النُّجُومَ أَمانٌ لِاَهْلِ السَّماءِ .
همانا، من، امان و مایه ى ایمنى براى اهل زمینم; همان گونه که ستاره ها، سبب ایمنى اهل آسمان اند.